کرگدن بامزهی ما اصلاً ترس ندارد اما جوجه کوچولو اصرار میکند که نباید چشمش به کرگدن بیفتد. چون هم از این موجود درشتهیکل میترسد و هم حوصلهی دوستی با یک کرگدن گندهی خرابکار را ندارد. ولی مگر زندگی بدون دوستی و بازی و شادی میشود؟
کرگدن بامزهی ما اصلاً ترس ندارد اما جوجه کوچولو اصرار میکند که نباید چشمش به کرگدن بیفتد. چون هم از این موجود درشتهیکل میترسد و هم حوصلهی دوستی با یک کرگدن گندهی خرابکار را ندارد. ولی مگر زندگی بدون دوستی و بازی و شادی میشود؟