رمان معمائی – ماجرایی «تابان، برج استخوان» مخاطبش را به سفری رازآلود میبرد. سفری که در آن، باز شدن هر گره گرهی جدید بهدنبال دارد؛ و هیچکس و هیچچیز آنچه مینماید نیست.
رمان «تابان، برج استخوان» از آن دسته رمانهایی است که خواننده قرار نیست برای خواندن آن متحمل رنج شود. یعنی بهقصد لذت بردن خواننده از یک رمان نوشته شده است. شاید این موضوع پیش پا افتاده بهنظر برسد اما بسیار اهمیت دارد. در عینحال بهشعور خواننده هم احترام میگذارد و سعی میکند لذتی که با خواندن سطور قرار است ببرد، لذتی سطحی نباشد.
خلاصه داستان: رمان تابان، برج استخوان همان نگاه و مسیری را دنبال میکند که رمان قبلی یا اسرار عمارت تابان؛ یعنی معرفی و نمایش بخشهایی مهم اما شاید کمتر بهچشم آمده از فرهنگ و تاریخ و جغرافیای کشور ایران، در قالب یک داستان معمایی و حادثهای و پر رمز و راز. تمام مکانهای باستانی و تاریخیای که در این کتاب به آانها اشاره شده واقعیت دارند، اما طبیعتاّ شخصیتها و وقایع تخیلی و زادهٔ ذهن من هستند.
خانم دکتر تابان رودکی، باستانشناس معروف و موفق، از طرف دوست قدیمی خود، شادی، به یزد دعوت میشود تا درمورد مرگ مشکوک پسرخالهٔ جوان او تحقیق کند، چون شادی باور ندارد که مرگ کاوه از سوءمصرف مواد بوده. تابان با پذیرفتن خواهش دوستش، وارد مارپیچی از اسرار پنهانی و رازهای سربهمهر مخوف میشود که همگی در وقایع تاریخی و باستانی این منطقه ریشه دارند. بهرغم هوش و دانش باستانشناسی و معماری تابان، کشف این اسرار کار راحتی نیست و او را دچار مخاطراتی میکند؛ بهخصوص که باید با عشق قدیمی خود نیز که اینک زندگی دیگری دارد، روبهرو شود. آیا تابان میتواند لایههای خاک فراموشی و دروغ و عشق را کنار بزند و خودش و دیگران را با حقیقت محض و هولناک روبرو کند؟
رمان معمائی – ماجرایی «تابان، برج استخوان» مخاطبش را به سفری رازآلود میبرد. سفری که در آن، باز شدن هر گره گرهی جدید بهدنبال دارد؛ و هیچکس و هیچچیز آنچه مینماید نیست.
رمان «تابان، برج استخوان» از آن دسته رمانهایی است که خواننده قرار نیست برای خواندن آن متحمل رنج شود. یعنی بهقصد لذت بردن خواننده از یک رمان نوشته شده است. شاید این موضوع پیش پا افتاده بهنظر برسد اما بسیار اهمیت دارد. در عینحال بهشعور خواننده هم احترام میگذارد و سعی میکند لذتی که با خواندن سطور قرار است ببرد، لذتی سطحی نباشد.
خلاصه داستان: رمان تابان، برج استخوان همان نگاه و مسیری را دنبال میکند که رمان قبلی یا اسرار عمارت تابان؛ یعنی معرفی و نمایش بخشهایی مهم اما شاید کمتر بهچشم آمده از فرهنگ و تاریخ و جغرافیای کشور ایران، در قالب یک داستان معمایی و حادثهای و پر رمز و راز. تمام مکانهای باستانی و تاریخیای که در این کتاب به آانها اشاره شده واقعیت دارند، اما طبیعتاّ شخصیتها و وقایع تخیلی و زادهٔ ذهن من هستند.
خانم دکتر تابان رودکی، باستانشناس معروف و موفق، از طرف دوست قدیمی خود، شادی، به یزد دعوت میشود تا درمورد مرگ مشکوک پسرخالهٔ جوان او تحقیق کند، چون شادی باور ندارد که مرگ کاوه از سوءمصرف مواد بوده. تابان با پذیرفتن خواهش دوستش، وارد مارپیچی از اسرار پنهانی و رازهای سربهمهر مخوف میشود که همگی در وقایع تاریخی و باستانی این منطقه ریشه دارند. بهرغم هوش و دانش باستانشناسی و معماری تابان، کشف این اسرار کار راحتی نیست و او را دچار مخاطراتی میکند؛ بهخصوص که باید با عشق قدیمی خود نیز که اینک زندگی دیگری دارد، روبهرو شود. آیا تابان میتواند لایههای خاک فراموشی و دروغ و عشق را کنار بزند و خودش و دیگران را با حقیقت محض و هولناک روبرو کند؟